Tuesday, September 21, 2010


این بیکران وسعت ِ خوابیده در امواج سو سو زن ِ چشمان ِ سرخ ِ ما خوب می داند که چه حجمی از ندانسته هایمان باید بهای دانسته هایمان را به سنگینی در شرمگاه ِ پرسش پاسخ دهد ء


بستری که هم آغوش هم آغوشی های بی نظیر ترین هم آغوشی تاریخ هم آغوشیمان بود
خوب می داند که روزهای رفته و روز های باز مانده از روزهای نیامده
آغاز بی انتهاییست از برای هم آغوشی روزهایمان که همیشه خوب نمی گذرند که اما می گذرند....ء